مطلبی تحت عنوان «نیم نگاهی به چهارسال نمایندگی ولی الله دینی» توجهم را به خود جلب کرد ازتاریخ نگارش مطلب مذکور که در آستانه بازگشایی مجلس هشتم بود، دو سال می گذرد تا چشم باز کنیم دو سال دیگر نیز می گذرد !!
به نظرم رسید با درج دوباره این مطلب در این فضای آزاد اطلاع رسانی ، عملکرد چهارساله خودم را که آن زمان از دیدگاه یک نشریه محلی بیان گردیده است، درمعرض قضاوت افکار عمومی قراردهم تا شاید بتوان آنچه که به عنوان نقاط ضعف و آسیب اینجانب تلقی می شد با ترمیم ،بازسازی وتقویت (توسط کسانی که الان مسئولیت دارند )به نقاط قوت ،ترقی و تعالی شهر و دیارمان تبدیل نمود ،اینک عین مطلب را بدون هیچ کم و کاستی تقدیم می نمایم امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد:
ولی الله دینی نماینده ی جوان اهر و هریس در مجلس هفتم، علی رغم سن پایین و تجربه ی کم در حوزه مدیریتی، چهار سال تلاش کرد و کارنامه ی او پیش روی مردم است. فاصله ی اندک او با کاندیدای صدر جدول نشان می دهد که او با برنامه ریزی بهتر در انتخابات می توانست بار دیگر به مجلس راه یابد و ردیف کردن و صغری و کبری چیدن علل و عوامل شکست چندان معنادار نیست و اما این که نتوانست حداقل آرای 25 درصد شرکت کنندگان را کسب کند، ریشه در عوامل متعددی دارد که به عملکرد او دردوره نمایندگی و کارکرد رقبای او در تبلیغات بر می گردد.و از طرفی رفتار انتخاباتی مردم نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. چرا که پیش تر از او کاندیداهایی با عملکرد نه چندان مطلوب در دوره نمایندگی خود،بار دیگر مورد اقبال مردم قرار گرفتند و این از رموز جامعه شناختی مردم منطقه است.
اگر نیم نگاهی به مکاتبات دینی در چهارسال نمایندگی او داشته باشیم، به حق او را از این نظر نماینده ی پرتحرکی خواهیم یافت و هیچ منصفی نمی تواند نامه نگاری های او را که منجر به بازگشت دانشکده ی کشاورزی اهر از تبریز به این شهر آن هم پس از 12 سال نادیده بگیرد. هیچ منصفی نمی تواند تلاش های ایشان را در تحقق تأسیس آموزشکده فنی و حرفه ای که به نظر گره لاینحل داشت، نادیده بگیرد. او تمام نوبت نطق های پیش از دستور خود را انجام داد و مسائل مطروح در آن ها دارای اهمیت بودند. به ویژه آغاز عملیات احداث بزرگ راه اهر ـ تبریز و مسائلی که در حوزه صنعت و معدن اتفاق افتاد. دانشگاه آزاد اسلامی اهر بیش ترین تحرک و توسعه را در این مدت داشته است و ساخت وساز های انجام گرفته در آموزش و پرورش نیز مسائلی است که نقش او نباید مورد غفلت قرار گیرد.ولی الله دینی خود را از طریق خدمت در شرکت گاز به مردم شناساند و آرای او در انتخابات چهارسال قبل را نیز باید مدیون مدیریت او در شرکت گاز منطقه دانست، چرا که او جوان بود و پایگاه مردمی و شناخته شده ی آنچنانی نداشت و اگر کار او در این مسیر با گاز شروع شد، پایان آن را نباید بی ارتباط با گاز دانست. چرا که از میان مجموع عوامل انسانی که شکست او را دامن زدند، نقش طبیعت هم کارساز شد. هجوم توده های سرد در زمستان 86 برای دینی بسیار گران تمام شد و رقبای او بیش ترین بهره را از این مخاطره ی طبیعی بردند. بحران 15 روزه ی سرما و قطعی گاز مقصران بسیاری داشت، از جمله مسئولان محلی در عدم انعکاس مشکلات مردم و مسئولان استانی که پس از دو هفته به منطقه آمدند. برخی دینی را مقصر دانستند و گفتند او در انتقال گاز به اهر درایت و آینده نگری لازم را نداشت و لوله ی کم قطر به منطقه کشیده شد و حال با افت فشار گاز لوله ی حاضر توان انتقال گاز مورد نیاز منطقه را ندارد. علی رغم این که لوله ی دوم در حال کار بود و در آن ایام هم در میانه ی راه وصل شد ولی سرما و گاز کار خود را کرده بود. هرچند خود دینی می گفت لوله ی مورد نظر قبل از مدیریت من در اهر اجرا شده است و نیز البته قطعی گاز دلیل مشخصی داشت که ربطی به لوله و قطر آن نداشت و قطعی گاز ترکمنستان و تغییر مسیر انتقال گاز به اهر از تبریز به جای دوزدوزان و قرار گرفتن اهر در انتهای خط عامل اصلی بود و مشگین شهر نیز به همین بلا دچار بود.
سیاه یا سفید دیدن عملکرد کار پسندیده ای نیست و این مهم را باید در مورد همه رعایت کرد. دینی هم مثل همه ی نمایندگان ادوار پیشین ضعف هایی داشت و این دلیل نمی شود که نکات قوت و کارهای خوب نادیده گرفته شود. به هر حال او با رأی مردم به مجلس رفته بود. سیاه نمایی در مورد او در واقع توهین به همه ی کسانی است که او را انتخاب کرده بودند. آن چه رقبای او باید توجه می داشتند، این که سیاه معرفی کردن او به طور صددرصد کار پسندیده ای نبود و انصاف حکم می کند که در کنار نقاط ضعف به توفیق های او نیز اشاره شود. اگرچه نقد یک علم و فن است و به معنای آن چه در نظر عموم جای گرفته و صرفاً به معنای تخریب و زیرسؤال بردن است، نیست. نقد، بررسی محاسن و معایب و نکات قوت و ضعف است و بهتر است این فن را رعایت کنیم که هنر رقابت نیز همین است.
گویا، سه سال تمام به انعکاس اخبار و نطق های نماینده اهر و هریس پرداخت و این را وظیفه ی رسانه ای خویش می دانست و سه سال تمام کاستی های موجود در منطقه را نوشت که به نوعی پای نماینده در میان بود. اخبار و نطق های نماینده ی اهر و هریس بیش از هر رسانه ای در « گویا » منعکس شد و نقد علمی از عملکرد او نیز بیش از هرجایی در « گویا » اتفاق افتاد و خوانندگان محترم می توانند با مراجعه به 72 شماره ی منتشر شده ی گویا به این نکته برسند. با وجود این کم ترین تعارض و برخورد را با نماینده داشتیم. ایشان بارها از مطالب گویا گله داشتند و ما نیز از او. حتی با چاپ مقاله ای به دنبال برکناری یکی از مدیران منطقه، اختلاف و تعارض ما بالا گرفت.برخی ما را بلندگوی او عنوان می داشتند و تابلوی تبلیغاتی او و با وجود این ادعا می کردند که دینی کم حرف است. نماینده اهر و هریس در کنار نمایندگانی چون رحمانی و شایق ( از نمایندگان تبریز ) خبردارترین نمایندگان استان بودند و این را آرشیو خبرگزاری ها به ویژه « ایرنا »، « فارس »، « ایسکانیوز» و « ایسنا » به راحتی روشن می دارد. ما وظیفه داشتیم بلندگوی او باشیم که او بلندگوی مردم بود. فریاد کردن جاده اهر ـ تبریز از زبان او بهتر بود و ارتقای سطح و بیکاری و مهاجرت نیز و ضرورت های بسیاری چون موزه عشایر و صدای ارسباران و قابلیت های گردشگری و اداره میراث فرهنگی و سیلو و سردخانه و...
توجه کنیم که اهر بیش از هر زمان دیگر تحرک یافته است و این را اگرچه نمی توان در کارنامه ی او به تنهایی نوشت، اما او بی ارتباط با این همه نیست.او را باید با نمایندگان پیشین سنجید و با نمایندگان شهرستان های هم شأن. و نیز از ضعف های او نیز نمی توان چشم پوشید و از عدم تحقق مسائلی که می توانست مثمر ثمر باشد، نگفت. مهم ترین این ها « شهرک صنعتی » اهر است که هرچند وضع موجود آن نیز در زمان او شکل گرفت، اما او موفق به آوردن سرمایه گذاران اساسی به منطقه نشد وطرح هایی چون پایاب سد ستارخان با حضور و دخالت مستقیم هیأت دولت در سفر استانی سرعت گرفت و محقق شد. او نتوانست نمایندگانی را با خود همراه کند و دولت را به تغییر ملاک های تعیین فرمانداری ویژه متقاعد سازد و یا بر خلاءهای قانونی بر سر راه ایجاد اداره میراث فرهنگی و گردشگری در اهر فائق آید و این مهم در اهر اتفاق افتد. طرح های گردشگری چون منطقه نمونه گردشگری ستارخان و حتی هتل سه ستاره به شدت مورد غفلت قرار گرفت.
در دوره ی او می توان نمره ای برای قبولی به مدیریت منطقه داد، اما نه نمره ای که منطقه را از این حیث ممتاز نشان دهد و مدارج و مراحل بالاتر را به سهولت تحصیل کند و در کل اهر آن شتاب لازم را به خود نگرفت، هرچند نسبت به گذشته شتاب مناسب داشت و پایان سخن این که او « نماینده » ی مردم بود، مثل همه ی نمایندگان و عملکرد دینی را از طرفی نباید جدا از عملکرد کل مجلس هفتم و نمایندگان دیگر ارزیابی کرد او ضعف های بسیاری داشت، همان طور که تلاش های بسیاری و قدری هم به ضعف های خودمان فکر کنیم و اگر تصور می کنیم که نمایندگان ضعیفی داریم، یقین بدانیم که خودمان نیز ضعیف هستیم.
یک عضو شورای دوم در جلسه ای گفت: « ما چون کودکانیم که قطار را آن گاه که در ایستگاه توقف دارد، ناز می کنیم، با او بازی می کنیم، تمیز می کنیم و مهربانی می کنیم. اما چون به راه افتاد، پشت سرش قیل و قال می کنیم و حتی سنگ می اندازیم.» و حال این نباید مصداق ما نباشد.
در حیات اجتماعی و رقابت های گروهی باید اصول لازم را فرا بگیریم. تحمل و مدارا و همزیستی مسالت آمیز از ضروریات رقابت است. یاد بگیریم از مولا علی که در مقام خلیفه ی مسلمین در ارتباط با خوارج گفت: آن ها مخالف و دشمن ما هستند و تا اسلحه برنداشته و به جنگ ما برنخاسته اند، آزاد هستند. هم او که آب را به روی سپاه معاویه نبست که آن ها البته چنین نکرده بودند. یاد بگیریم از مالک اشتر که چون بر سر او زباله ریختند، رفت در مسجد و نادان را دعا کرد. یاد بگیریم که اجازه دهیم دیگران هم حرف بزنند، در مورد ما هم قضاوت کنند و نقد کنند. آگاه باشیم که متأسفانه در جامعه ی ما دست ها زود تر از زبان ها به حرکت در می آیند. باید هنر گفتگو را فرا بگیریم، باید هنر تحمل مخالف را فرا بگیریم و باید یاد بگیریم که با مخالف خود سر یک سفره غذا بخوریم.
و اکنون نماینده ای دیگر به مجلس راه یافته است و گویا به انعکاس اخبار و نظرات او هم اقدام خواهد کرد، و این بار معلوم است که طرفداران و رقبای او ما را متهم به تبلیغ او و طرفداری از او خواهند کرد، کاری که طرفداران نماینده ی جدید و برخی از کاندیداهای دیگر می کردند.
|